چرا برخی افراد ترجیح می دهند مجرد بمانند و از تعهد فرار نمایند؟
به گزارش وبلاگ نخبگان، چرا بعضی افراد ترجیح می دهند مجرد بمانند و از تعهد فرار نمایند؟ این سؤال برای بسیاری از افراد مطرح است، زیرا در جامعه ای که روابط عاطفی و ازدواج به عنوان مسیر طبیعی زندگی در نظر گرفته می گردد، بعضی افراد عامدانه از تعهد اجتناب می نمایند. انتخاب زندگی مجردی برای بعضی یک تصمیم آگاهانه است، درحالی که برای بعضی دیگر، یک واکنش ناخودآگاه به تجربیات گذشته محسوب می گردد. دلایل این موضوع می تواند از ترس های عاطفی گرفته تا ارزش های شخصی متفاوت باشد. بعضی افراد به علت تجربه های منفی در روابط قبلی، از ورود به یک تعهد تازه پرهیز می نمایند. بعضی دیگر از محدودیت های ازدواج و مسئولیت های آن گریزان هستند. بعلاوه، افراد زیادی وجود دارند که آزادی و استقلال خود را بیش از هر چیز دیگری ارزشمند می دانند و تمایلی به تغییر سبک زندگی خود ندارند. در بعضی موارد، اضطراب تعهد (Commitment Anxiety) باعث می گردد که فرد به طور ناخودآگاه از شکل گیری روابط عمیق فرار کند. در نهایت، دلایل مجرد ماندن و فرار از تعهد می توانند ترکیبی از عوامل شخصی، اجتماعی و روان شناختی باشند. در ادامه، به پنج حقیقت جالب درباره این موضوع می پردازیم.

1- ترس از محدودیت، انگیزه ای برای فرار از تعهد است
برخی افراد مجردی را انتخاب می نمایند، زیرا باور دارند که تعهد، آزادی آن ها را محدود می نماید. این افراد معمولاً از مسئولیت های ازدواج یا روابط طولانی مدت هراس دارند. آن ها احساس می نمایند که ورود به یک رابطه متعهدانه، آزادی تصمیم گیری آن ها را کاهش می دهد. برخی از این افراد معتقدند که ازدواج یا رابطه جدی، مانع پیشرفت شخصی یا حرفه ای شان می گردد. برای آن ها، مجردی به معنای کنترل بیشتر بر زندگی شان است. آن ها از اینکه مجبور باشند برنامه های خود را مطابق با خواسته های شریک عاطفی تنظیم نمایند، احساس نارضایتی می نمایند. برخی نیز تصور می نمایند که در یک رابطه متعهدانه، مجبور خواهند بود که از برخی علایق یا رویاهایشان چشم پوشی نمایند. ترس از محدودیت معمولاً در افرادی که به استقلال شخصی اهمیت زیادی می دهند، دیده می گردد. برای آن ها، مجردی نه تنها یک انتخاب، بلکه یک سبک زندگی است. این نگرش می تواند باعث گردد که حتی اگر به فردی علاقه مند شوند، از ورود به رابطه ای جدی خودداری نمایند.
2- تجربیات منفی گذشته، باعث بی اعتمادی به روابط می گردد
برخی افراد از تعهد دوری می نمایند، زیرا در گذشته روابط عاطفی ناپیروزی را تجربه نموده اند. این تجربیات می توانند شامل خیانت، شکست احساسی یا سوءاستفاده عاطفی باشند. افرادی که چنین تجربیاتی داشته اند، معمولاً در روابط نو دچار ترس از صدمه تماشا می شوند. آن ها باور دارند که رابطه عاطفی ممکن است دوباره برایشان دردسرساز گردد. این افراد گاهی ناخودمطلع از نزدیک شدن به دیگران اجتناب می نمایند تا از تکرار درد گذشته جلوگیری نمایند. شکست های عاطفی گذشته می توانند باعث بی اعتمادی به روابط شوند. حتی اگر فردی نو وارد زندگی آن ها گردد، ممکن است همچنان از صمیمیت دوری نمایند. در برخی موارد، این بی اعتمادی چنان عمیق می گردد که فرد حتی فرصت تجربه یک رابطه سالم را هم از خود دریغ می نماید. به همین علت، تجربه های ناپیروز گذشته یکی از مهم ترین دلایل مجرد ماندن برخی افراد محسوب می گردد.
3- اضطراب تعهد، مانعی برای ورود به روابط جدی است
برخی افراد از تعهد دوری می نمایند، زیرا اضطراب تعهد (Commitment Anxiety) دارند. این اضطراب باعث می گردد که فرد به طور ناخودمطلع از ورود به روابط عمیق و پایدار پرهیز کند. آن ها ممکن است در ابتدا به یک رابطه علاقه مند باشند، اما به محض اینکه رابطه جدی تر گردد، دچار استرس شوند. این اضطراب می تواند ریشه در دوران کودکی داشته باشد، مثلاً در نتیجه روابط ناپایدار خانوادگی یا مشاهده شکست های عاطفی والدین. در بسیاری از موارد، این افراد از صمیمیت عاطفی می ترسند، زیرا احساس می نمایند که تعهد، آن ها را در موقعیتی آسیب پذیر قرار می دهد. برخی از این افراد بدون آنکه خودشان متوجه باشند، در پی شریک هایی می روند که به طور طبیعی در دسترس نیستند، تا بهانه ای برای فرار از تعهد داشته باشند. اضطراب تعهد می تواند باعث گردد که فرد به جای ایجاد یک رابطه پایدار، درگیر روابط کوتاه مدت یا سطحی گردد. این ترس معمولاً احتیاج به مطلعی و کار روی مسائل درونی دارد تا فرد بتواند بر آن غلبه کند.
4- برخی افراد مجردی را به عنوان مسیر پیروزیت شخصی می بینند
برای برخی افراد، مجردی یک انتخاب مطلعانه است که به آن ها امکان می دهد روی رشد فردی و حرفه ای خود تمرکز نمایند. این افراد معتقدند که روابط عاطفی می توانند آن ها را از اهدافشان منحرف نمایند. بسیاری از افراد پیروز، ترجیح می دهند که زمان و انرژی خود را صرف کار، تحصیل یا پروژه های شخصی نمایند. آن ها احساس می نمایند که تعهد به یک رابطه جدی، ممکن است مانع از رسیدن به پیروزیت های موردنظرشان گردد. برخی از این افراد معتقدند که رابطه عاطفی به معنای کاهش استقلال و افزایش مسئولیت است. مجردی به آن ها این امکان را می دهد که سبک زندگی خود را بدون احتیاج به سازگاری با شریک عاطفی شان حفظ نمایند. در برخی موارد، این طرز فکر می تواند ناشی از تجربیات گذشته باشد که در آن فرد شاهد روابطی بوده که مانع پیشرفت شخصی شده اند. چنین افرادی معمولاً در اولویت های زندگی خود، جایگاه خاصی برای روابط عاشقانه در نظر نمی گیرند. برای آن ها، مجرد ماندن یک انتخاب مثبت و مطلعانه است.
5- برخی افراد از پیچیدگی های روابط عاطفی گریزان هستند
روابط عاشقانه می توانند پیچیده و پرچالش باشند، و برخی افراد ترجیح می دهند از این پیچیدگی ها دور بمانند. آن ها معتقدند که روابط عاطفی احتیاجمند کوشش، سازگاری و مدیریت احساسات است، که همه این ها می توانند استرس زا باشند. برخی افراد از بحث ها، سوءتفاهم ها و درگیری های عاطفی که در روابط اتفاق می افتند، خسته می شوند. آن ها احساس می نمایند که مجرد ماندن، راهی برای اجتناب از این مسائل است. این افراد معمولاً در پی یک زندگی آرام و بی دغدغه هستند و اعتقاد دارند که روابط طولانی مدت می توانند این آرامش را از آن ها بگیرند. گاهی اوقات، تجربیات قبلی در روابط پرتنش، باعث شکل گیری این طرز فکر می گردد. برخی دیگر به طور ذاتی از درگیری های عاطفی دوری می نمایند و ترجیح می دهند که احساسات خود را به صورت محدود با دیگران به اشتراک بگذارند. این نگرش باعث می گردد که برخی افراد حتی زمانی که فرصت یک رابطه سالم را دارند، باز هم مجرد ماندن را انتخاب نمایند. برای آن ها، ساده ترین راه برای حفظ تعادل در زندگی، دوری از روابط عاطفی پیچیده است.
6- برخی افراد از تغییر سبک زندگی خود هراس دارند
زندگی مجردی به افراد آزادی و استقلال می دهد که در روابط متعهدانه معمولاً کاهش می یابد. بسیاری از کسانی که مدت طولانی مجرد بوده اند، سبک زندگی خاصی را برای خود ساخته اند که در آن همه تصمیمات شخصی را بدون احتیاج به مشورت با دیگری می گیرند. ورود به یک رابطه نو، به ویژه رابطه ای جدی، مستلزم تغییراتی در سبک زندگی، برنامه های روزانه و حتی الویت های فردی است. برخی افراد از این تغییرات هراس دارند و نگرانند که نتوانند به همان شیوه سابق زندگی نمایند. برای آن ها، رابطه عاطفی می تواند به معنای کاهش کنترل بر زمان، تصمیمات و حتی آزادی های اجتماعی باشد. این ترس معمولاً در افرادی دیده می گردد که به استقلال شخصی ارزش زیادی می دهند و از وابستگی به دیگران دوری می نمایند. برخی نیز تصور می نمایند که داشتن یک شریک عاطفی می تواند بر فعالیت های فردی آن ها تأثیر بگذارد. مثلاً ممکن است فکر نمایند که دیگر نمی توانند به راحتی سفر نمایند، ساعات کاری خود را کنترل نمایند یا وقت خود را صرف تفریح های شخصی نمایند. تغییر سبک زندگی یکی از چالش های مهمی است که باعث می گردد برخی افراد از تعهد دوری نمایند. این ترس زمانی شدیدتر می گردد که فرد باور داشته باشد که یک رابطه پیروز، مستلزم فداکاری های بیش از حد است.
7- برخی افراد باور دارند که عشق واقعی وجود ندارد
تجربیات شخصی، داستان های اطرافیان و حتی محتوای رسانه ای می توانند این باور را در فکر برخی افراد ایجاد نمایند که عشق واقعی یک توهم است. افرادی که چنین طرز فکری دارند، معمولاً معتقدند که روابط عاشقانه دیر یا زود با مسائلی جدی روبه رو خواهند شد. آن ها ممکن است بر این باور باشند که بیشتر روابط به علت احتیاج، فشار اجتماعی یا حتی ترس از تنهایی شکل می گیرند و نه به خاطر عشق واقعی. چنین دیدگاهی اغلب در افرادی دیده می گردد که در گذشته شاهد روابط ناپیروز، خیانت یا ازدواج های شکست خورده بوده اند. برخی از آن ها به این نتیجه می رسند که وارد شدن به یک رابطه جدی، در نهایت منجر به ناامیدی می گردد. این افراد ممکن است حتی در صورت علاقه به کسی، از ورود به رابطه اجتناب نمایند، زیرا نمی خواهند به سرنوشتی مشابه آنچه دیده اند، دچار شوند. رسانه ها نیز در شکل گیری این باور نقش دارند، زیرا بسیاری از فیلم ها و داستان ها بر جدایی، خیانت و خاتمه های تلخ روابط تمرکز دارند. کسانی که عشق را یک مفهوم غیرواقعی می دانند، ترجیح می دهند مجرد بمانند و از ورود به روابط عاطفی دوری نمایند. برای آن ها، تعهد به یک رابطه بی معناست، زیرا به پایداری آن اعتقادی ندارند.
8- برخی افراد از صمیمیت عاطفی فرار می نمایند
صمیمیت عاطفی برای برخی افراد همراه با احساس آسیب پذیری است، و این موضوع باعث می گردد که از ورود به روابط جدی پرهیز نمایند. این افراد معمولاً در دوران کودکی یا نوجوانی یاد گرفته اند که احساسات خود را کنترل نمایند و آن ها را زیاد بروز ندهند. آن ها ممکن است در محیط هایی بزرگ شده باشند که ابراز احساسات به عنوان یک ضعف تلقی می شد. برخی از این افراد هنگامی که وارد رابطه ای می شوند که احتیاجمند صمیمیت عاطفی است، دچار اضطراب می شوند. آن ها ترجیح می دهند فاصله احساسی خود را با دیگران حفظ نمایند و از گفت وگوهای عمیق درباره احساسات اجتناب نمایند. این ترس از صمیمیت باعث می گردد که فرد از روابطی که به نزدیکی عاطفی احتیاج دارند، دور بماند. برخی از این افراد به جای ورود به یک رابطه عاطفی پایدار، روابط کوتاه مدت و سطحی را ترجیح می دهند. برای آن ها، مجردی به معنای حفظ مرزهای عاطفی است، بدون اینکه مجبور باشند با احساسات عمیق یا وابستگی های شدید روبه رو شوند. در بسیاری از موارد، این فرار از صمیمیت، به طور ناخودمطلع اتفاق می افتد و فرد ممکن است حتی متوجه نگردد که علت اصلی اجتنابش از روابط، همین موضوع است.
9- برخی افراد به شدت تحت تأثیر الگوهای خانوادگی خود هستند
نحوه تربیت و تجربه های خانوادگی، تأثیر قابل توجهی بر دیدگاه افراد نسبت به روابط عاشقانه دارد. افرادی که در خانواده هایی با روابط سرد، پرتنش یا پر از تعارض بزرگ شده اند، ممکن است به طور ناخودمطلع از ورود به رابطه ای متعهدانه بترسند. اگر والدین آن ها تجربه های ناخوشایندی از ازدواج یا روابط عاطفی داشته باشند، ممکن است این الگو در فکر فرد نیز شکل بگیرد. برخی از این افراد معتقدند که رابطه عاطفی چیزی جز دردسر، اختلاف و محدودیت نیست. آن ها ممکن است حتی بدون تجربه شخصی در یک رابطه، از تعهد دوری نمایند، فقط به این علت که الگوی خانواده شان این گونه بوده است. گاهی نیز افراد به علت تماشا شکست های متعدد در ازدواج اطرافیان خود، تصمیم می گیرند که مجرد بمانند. این باور که ازدواج یا رابطه متعهدانه لزوماً منجر به ناراحتی می گردد، یکی از دلایل مهم در دوری از تعهد است. برخی از این افراد حتی اگر عاشق شوند، در لحظه ای که رابطه جدی تر می گردد، به طور ناخودمطلع در پی راهی برای خروج از آن می گردند. الگوهای خانوادگی معمولاً تأثیر عمیقی بر انتخاب های عشقی افراد می گذارند، حتی اگر خودشان از آن مطلع نباشند.
10- برخی افراد برای حفظ استقلال مالی و مالی مجرد می مانند
برای برخی افراد، استقلال مالی و مالی یکی از مهم ترین اولویت های زندگی است و آن ها معتقدند که روابط متعهدانه می توانند این استقلال را تهدید نمایند. برخی افراد تصور می نمایند که ازدواج یا روابط عاشقانه می توانند منجر به وابستگی مالی شوند. آن ها نگرانند که در یک رابطه جدی، مجبور شوند تصمیمات مالی خود را مطابق با خواسته های شریک عاطفی شان تنظیم نمایند. برخی نیز تجربه هایی از روابطی داشته اند که در آن ها مسائل مالی باعث تنش های مداوم شده است. این افراد به این نتیجه رسیده اند که مجرد ماندن به آن ها امکان می دهد تا بدون دغدغه های مالی ناشی از یک رابطه عاطفی، روی اهداف مالی خود تمرکز نمایند. گاهی نیز افرادی که از کودکی یاد گرفته اند که برای بقای مالی باید روی پای خود بایستند، تمایل کمتری به ورود به رابطه دارند. برخی نیز به این علت که نمی خواهند مسئولیت های مالی مشترک داشته باشند، از ازدواج یا روابط متعهدانه اجتناب می نمایند. استقلال مالی برای آن ها نه تنها یک احتیاج، بلکه بخشی از هویت شخصی شان است. این افراد معتقدند که رابطه ای پایدار تنها زمانی ارزش دارد که بدون تهدید برای آزادی مالی شان باشد. برای آن ها، مجردی انتخابی مطلعانه برای حفظ کنترل بر زندگی مالی شان است.
منبع: یک پزشک