بچه ها در داستان ها زندگی را زندگی می نمایند

به گزارش وبلاگ نخبگان، سرویس کودک و نوجوان خبرنگاران (ایبنا)- عالیه مهرابی، شاعر و استاد دانشگاه؛ همه ما با داستان ها بزرگ شدیم و آغازین روزهای زندگی مان با طنین لالایی های مادرانه درآمیخته است. داستان های مادربزرگ ها همواره پناهگاه امن بچگانه ما بوده است.

بچه ها در داستان ها زندگی را زندگی می نمایند

پناهگاهی برای آرامش، برای کشف چیزهای نو و برای لمس کردن زندگی.

قصه ها و داستان ها از گذشته های دور همیشه در رشد زندگی فردی و اجتماعی بچه ها بسیار مؤثر بوده اند؛ چه داستان هایی که از همان آغاز زندگی بشر بر لوح های سخت و سنگی نگاشته شده اند و چه داستان هایی که هیچ گاه به رشته تحریر در نیامده اند و فقط سینه به سینه به صورت شفاهی به وسیله مادران، دایه ها و معلمان برای بچه ها خوانده شده و با تاروپود جان شان آمیخته است. بچه ها در فضای داستان ها موقعیت هایی را تجربه می نمایند که معادل آنها در دنیای واقعی وجود دارد و کودک به وسیله زیست در این موقعیت شبیه سازی شده، نحوه برخورد درست را هم پای شخصیت های داستانی یاد می گیرد و از آنها می آموزد. بچه ها در داستان ها زندگی را زندگی می نمایند.

اندیشمندان و متخصصان حوزه کودک بر این باورند که قصه گویی یکی از برترین روش ها برای آموزش ارزش های اجتماعی و اخلاقی به بچه ها است. بچه ها با گوش کردن به قصه ها وارد دنیای زیبای داستان می شوند و با همذات پنداری با شخصیت های داستانی، خوب تماشا، خوب شنیدن و جست وجو کردن را یاد می گیرند. هرچه کودک قدم به قدم با دنیای قصه ها جلو می آید، فکر او آغاز به خیال پردازی و شخصیت سازی می نماید و با قرار دادن خودش در نقش اصلی داستان یا هر نقش دیگری که در داستان برایش دلپذیر است به جای آن شخصیت فکر می نماید، تصمیم می گیرد، شاد یا ناراحت می گردد.

قصه های فابل که شخصیت ها همه حیوانات هستند، مجال بسیار خوبی برای پرورش قدرت تخیل بچه ها است. طرح بسیاری از مفاهیم اخلاقی و تربیتی با همین داستان ها برای کودک امکان پذیر است؛ چرا که جذابیت این داستان ها در تمرکز بچه ها مؤثر بوده و علاوه بر آن کودک، دنیایی را تجربه می نماید که برای او تازگی دارد. کودک در پی کشف ناشناخته هاست و همین ویژگی روان شناسی بچه ها یکی از عوامل تأثیر داستان ها و قصه ها بر آنهاست.

قهرمان های داستان ها و قصه ها، الگوهای بچه ها می شوند؛ قهرمان هایی که همه ما در دوران کودکی با آنها بزرگ شدیم و با آنها زندگی های دیگری را در دنیا های دیگری تجربه کردیم. هر داستان، دنیای است که کودک به آن پا می گذارد. دنیایی از ناشناخته ها که کودک قدم قدم آن را می پیماید. در داستان شنل قرمزی که بی شک همه ما آن را خوانده ایم، کودک پا به جنگلی انبوه می گذارد که نماد عبور از مراحل سخت زندگی است.

هر داستانی دنیایی دارد و در حقیقت کودک در این دنیاهای گوناگون، زندگی ها را تجربه می نماید: تجربه ای غیرمستقیم و به دور از مخاطرات دنیای واقعی. کودک بسیاری از مسائل اخلاقی و نحوه برخورد با مسائل زندگی را در جدال قهرمان های داستان با حوادث و کشمکش ها و همگام با وقایع داستان می آموزد. کودکی که با داستان ها رشد می نماید، گویی بارها و بارها زندگی را زیسته و فراز و نشیب آن را با تمام وجود لمس نموده است. چنین کودکی برای زندگی واقعی و قرار گرفتن در موقعیت های مختلف، در مقایسه با بچه ها هم سن خود از تجربه ناخودآگاه بیشتری برخوردار است و در روبروه با موقعیت های مختلفی که در زندگی واقعی با آن روبرو می گردد تصمیم های درست تری خواهد گرفت.

بعلاوه بهره گیری از داستان های منظوم با توجه به تأثیر موسیقی در یادگیری می تواند بستر مناسبی را برای جذب کودک و تمرکز وی برای یادگیری بهتر فراهم کند. داستان هایی که هر چند بیشتر با هدف آموزش مسائل اخلاقی و انسانی، به رشته نظم درآمده اند، توانسته اند در هر دوره جای خودشان را در بین بچه ها باز نموده و به رشد فرهنگی، اجتماعی و شخصیتی آنها یاری شایانی برسانند.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "بچه ها در داستان ها زندگی را زندگی می نمایند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بچه ها در داستان ها زندگی را زندگی می نمایند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید